داستان کوتاه هنوزم رژیم داری؟
جوان تر که بودم،واسه خرج و مخارج تحصیلم مجبور شدم توی یه رستوران کار کنم، اونجا گارسون بودم.
رستوران ما به مرغ سوخاری هاش معروف بود، البته نمی شد از سیب زمینی سرخ کرده هاش هم گذشت، خلاصه اینکه پاتوق دختر پسرهای جوان بود.
صاحب رستوران مرد با انصافی بود، از اون سبیلوهای باحال، خیلی هوای زیردست هاش رو داشت، ما بهش می گفتیم رییس.
یه روز که می خواستم غذای مشتری ها رو ببرم، رییس من رو کشید کنار و گفت: میز شماره دو، اون دختر مو بوره، بدجور دیوونه ش شدم، هرکاری بخواد واسش می کنم.
گفتم: رییس، خیلی خوبه ها، ولی فکر نکنم پا بده!
رییس گفت: هر روز با دوست هاش می آد اینجا، می دونی که من خجالتی ام، آمارش رو بگیر، جبران می کنم.
چند دقیقه بعد وقتی غذای اون دخترها رو روی میزشون میذاشتم، شنیدم داشتن درباره این حرف میزدن که سبیل چه چیز مزخرفیه.
رو کردم به دختر مو بور و گفتم: غذای شما با طراحی مخصوص آقای رییس سرو شده.
دختره نگاهی به رییس انداخت که دست هاش رو زیر چونه اش زده بود و اون رو دید میزد.
به ریس گفتم طرف انگار با سبیل حال نمی کنه، رییس رفت تو دستشویی و بدون سبیل هاش برگشت.
فردای اون روز وقتی باز داشتم غذای دخترها رو روی میز میذاشتم، بو بردم که اون ها دانشجوی زبان فرانسه ن.
رییس بلافاصله دوره فشرده زبان فرانسه ثبت نام کرد و بعد، منو رستوران رو فرانسوی کردیم!
داستان به همین جا ختم نشد، وقتی یه روز رییس نقاشی ‘جیغ’ اثر معروف ‘ادوارد مونچ’ رو تو دست دختر مو بور دید، به سرش زد دیوارهای رستوران رو پر از نقاشی های ‘ادوارد مونچ’ کنه، رییس ما از یه سبیلو که فقط بلد بود مرغ سرخ کنه، تبدیل شد به یه دلباخته نقاشی که یه سیگار برگ همیشه گوشه لبش بود.
یه روز من پا پیش گذاشتم و به دختره گفتم که مادمازل، رییس ما بدجور خاطر شما رو می خواد!
دختر فقط نگاه کرد و جوابی نداد.
از اون روز دیگه دختر مو بور با دوست هاش به رستوران نیومد و وقتی قضیه رو از دوست هاش پرسیدم، گفتن اون رژیم گرفته، من هم که فهمیدم جریان از چه قراره، واسه اینکه حال رییس گرفته نشه، بهش گفتم طرف رژیم گرفته.
رییس هم منو رستوران رو عوض کرد و از اون به بعد فقط غذای رژیمی سرو میشد.
اوضاع همینطوری ادامه داشت، اما من دیگه درسم تموم شد و از اون شهر رفتم.
وقتی بعد از چند سال به اونجا برگشتم، دیدم که جای اون رستوران یه گالری نقاشی دایر کردن و بالاش به فرانسوی نوشتن:
êtes-vous toujours sur l’alimentation?
یعنی، هنوزم رژیم داری؟
Thank you!!1